دنیای پشت به دنیا
شهید
چه کلمه آشنایی
بی مهابا رفتی ... بی خبر
چه ساده دل بریدی
به راستی این روح بزرگ را از کجا آوردی ؟
به راحتی نامت را میبریم
به راحتی تفکرت را عنوان می کنیم به راحتی ...
شهید ...
شهید ...
شهید ...
شاید برای ما بچه حزب الهی ها کلاس داشته باشد
عادت شده باشد یا مد شده باشد
دوست من ...
ای زیبا دل ...
ای پاک ...
خودمان هم می دانیم که که سرگرمی ما بازی با این کلمات است ... شهادت ، ایثار ، مردانگی
اما بی خبر از آنکه چقدر این کلمات سنگینند چقدر سنگینند
و چه دنیایی در خود دارند
شهادت
دنیای گذشت
دنیای پشت به دنیا
دنیای بی ریایی
دنیای مردانگی
دنیای رشادت
چقدر دنیا ...
اما خیلی با این دنیای ما فرق دارد نه ؟
غرق در دنیا بودن توان دیدن دنیاهای دیگر را از ما ربوده
نمی دانم چه شده که ما اینجاییم و چرا ما ماندیم ؟
چرا ما ماندیم ؟ چرا ما غرقیم و نمی دانیم ؟
و نمی دانم چگونه آن دنیاها را تجسم می کنیم در حالی که در دنیای بی رنگ و پر رنگ و هزار رنگ غرق هستیم ؟
چگونه قرار است بیرون آییم ؟
چگونه ؟
دست ما را نمی گیرید ؟
سید مهدی ...