دیگه نمی دونه چیکار باید کنه که شریک زندگیش بیاد و سوار بر اون اسب سفید اون رو سوار کنه و ببره .
ای بابا پس چرا این اسب سوار نمیاد ؟
نکنه نیاد ؟
حالا که نمیاد به زور سوار اسبش می کنم میارمش .
اگه دوست نداره سوار اسب بشه به درک ... بالاخره باید بیاد . طناب میندازم دور گردنش میارمش .
بله آقاجووون اینجوریه داستان این دختر قصه ما ... نه ببخشید دختران قصه های مااا .
طرف هم نمی خواد از عشق و حال و کثافت کاریش بزنه ... هم می خواد یک شوهر خوب و گل گلاب به موقع بیاد و ببرتش
اصلاً مامانش از خود این دختره حول تره
یکیو می بینی مانتوش اینقدر تنگه که از پشت و جلو می شه تعداد دنده هاشو شمرد ... وای به حال ...
یکیو می بینی پاچه شلوارش آب رفته از قضا اون قسمت رو هم اینقدر بتونه کاری کرده که ... ای بابا
یکیو می بینی اینقدر این یقه رو میاره پایین که دیگه ... ااا .. یک کم دیگه ...
یکیو می بینی همراه مامانش ... خود مامانه آب از سرش گذشته ماشالله چقدر لباس مناسبی پوشیده ولی دختر خانم ...
مادر جان یا شما خیلی حول کردی می ترسی رو دستت بمونه یا دخترت اول نوجوونی اینقدر افریطه شده که دیگه حریفش نیستی .
حالا پسر مردم ...
اصلاً مهم نیست این دختر از کجا می خواد رد شده باشه ...
از کنارش تو خیابون ... این گردن باید 180 درجه بچرخه تا از این فیض محروم نشه .
اگه دور میدون باشه این گردن باید 360 درجه بچرخه
تمام ملکول های بدن این جوون یه هو اینور و اونور می رن ... و ...
پسره داره می گه بابا اینا که دارن رد می شن بی برو برگرد احساس جنسی آدمو تحریک می کنن . حالا ما باید چیکار کنیم ؟ یعنی اصلاً چیکار می تونیم کنیم ؟
پسره داره راه می ره خانم هم داره از روبرو میاد ، با اون وضع ...
بعد که میگیم نکنین بابا ... می گن خب نگاه نکنین ...
ای بابا عجب داستانیااااااااا .... ما اگه نخوایم جلومونو نگاه کنیم پس کجا رو باید نگاه کنیم ؟
مثل اینکه تو یه جمع یه آدم بد صدایی عشق خوندن داشته باشه بعد ما که بهش می گیم نخون برگرده بگه شما گوش ندین ... تقصیر این گوش بی زبون چیه ؟
اصلاً می دونی چیه ؟ معلوم نیست اینا قراره بشن وسیله برای خواسته های جنسی دیگران ؟ یا وسیله ای برای صاحب شدن پسران ؟! فکر کنم هر دو .
بابا بیخود نیست به این نابیناها می گن روشن دل . از بس این کثافت کاری ها رو نمی بینن دلشون روشن و زلاله ...
خلاصه هر روز که می گذره این خانم ها یه هنر جدیدی از خودشون نشون می دن .
هنری که نشان از یک نوع عریان بودن جدیده . هنری که چشمان مردمان را هدف قرار داده .
هنر برهنگی ... هنر آلوده کردن چشمان من و تو ...
آدم بعضی وقتها آرزو می کنه ای کاش کور بودیم بابا... کی می تونه اون دنیا جواب این چشم زبون بسته رو بده ؟