نامه سرگشاده به مسئولین فرهنگی کشور
از طرف یک جوان ایرانی
موضوع : پزشک متخصص و مهندس عمران فرهنگ ما کیست ؟
شاید تقریباً همه ما بدانیم که یکی از مشکلات اصلی کشور ما مشکل فرهنگ ما است . فرهنگی که وقتی ما به فکر تعمیر و ساخت آن نبودیم دیگران به فکر تخریب آن افتاده بودند و با ابزارهای مختلف سعی در نابودی آن داشتند .
فرهنگ سخن گفتنمان ، فرهنگ غذا خوردن ، فرهنگ آداب معاشرت ، فرهنگ پوشش و ...
و ما سالهای سال فقط نظاره گر بودیم و در خواب غفلت . شاید این تغییرات را به منزله پیشرفت قلمداد می کردیم یا همان به روز شدن . غافل از اینکه ریشه مان در حال تغییر بود و ما نمی دانستیم .
نمی دانم عامل اصلی در طی این روند چه بود اما فکر می کنم مهمترین عامل آن وجود ماهواره ها ، اینترنت و ... و عدم برخورد صحیح با این قضایا بود . ازآن بگذریم که چه شد که اینگونه شد و چه کارهایی انجام نشد که کار به اینجا کشید . چه شد که ما دستمال سرهای پرچم آمریکا را باید بر سر جوانانمان و پرچم آمریکا را باید بر سینه جوانانمان ببینیم . نمی دانیم که چرا برای بعضی خانم ها استفاده از پوشش مناسب اسارت و عدم آزادی تلقی می شود و خیلی ها یادشان می رود که سایز مانتو یا شلواری که خریداری کردند خیلی کوچکتر از خودشان است . از اینها بگذریم چون بدبختی های فرهنگی ما یکی دوتا که نیست ...
هنوز معلوم نیست بعد از گذشت این همه سال پزشک متخصص و مهندس عمران فرهنگ ما کیست ؟
صدا و سیما ؟ ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ؟ یا وزارت آموزش و پرورش ؟
مطمئناً یک کدام از اینها وظیفه خود را به طور شایسته انجام نداده . اصلاً چرا یک کدام ؟ شاید هر سه ؟!
بدیهی است که این سه ارگان به راحتی می توانند با همکاری یکدیگر کارهایی را انجام دهند که ما را تا چندین سال بیمه کنند . اصلاً نخواستیم بیمه کنید حداقل فکری به حال این فرهنگ مریض ما کنید . به فکر درمان باشید .
البته اولین نقش فرهنگی را خانواده بر عهده خواهد داشت ولی مطمئناً خیلی از خانواده ها در امر تربیت دچار مشکل هستند همان طور که در مسائل مختلف جامعه هم دچار مشکل هستند که بعداً به آن خواهیم پرداخت .
بد نیست تحلیل مختصری بر وظایف و ظرفیت های این سه ارگان داشته باشیم .
البته خواسته و ناخواسته منظور ما در این قسمت معاونت پرورشی است .
اول نمی دانستم که چرا این معاونت در دولت آقای خاتمی منحل شده بود .
ولی بعد از اینکه این معاونت در این دولت احیا شد و بعد از یک سال و نیم راهی جز استعغا پیدا نکرد جواب سوالم را پیدا کردم .
به هر حال تا چند ماه اخیر معاونت پرورشی به همراه واحد تربیت بدنی در قالب معاونت پرورشی و تربیت بدنی بعد از تصویب مجلس شورای اسلامی و حدود یک سال بعد از شروع به کار دولت نهم فعالیت خود را آغاز کرد .
و در حال پر کردن چاله های باقی مانده از سال های پیش بود .
این معاونت داشتن زمان کافی را شرط پیشبرد اهداف خود می دانست اما خیلی ها خواهان زود بازده بودن کار و گرد و خاک به پا کردن بودند و کار ریشه ای برای آنها معنایی نداشت . در نتیجه راه را برای ادامه کار این معاونت تنگ کردند ، تا آنجایی که این معاونت نه اجازه داشت نیرویی جذب کند و نه بودجه ای به آن اختصاص یافته بود . در نتیجه شخصی که این معاونت را عهده دار بود راهی جز استعفا در مقابل خود ندید و به محیطی نقل مکان کرد که طرز فکر افراد در آن محیط بسیار بازتر از آموزش و پرورش است . بله ... صدا و سیما این فرد را دوباره به کار گرفت تا بتواند در این محیط از پتانسیل های این شخص بهتر استفاده کند . ( ایشان هم اکنون مدیر کل صدا و سیمای خراسان رضوی هستند )
به هر حال حداقل این مسئله بر همگان روشن است که مهمترین قسمت شکل گیری فرهنگ ما در سنین پایین در زیر سایه آموزش و پرورش می تواند شکل بگیرد که شاید در بعضی مواقع از آن غفلت صورت گرفته باشد مثل همین زمان .
می دانیم که آموزش و پرورش باید دانش آموز را در مقابل ناهنجاری های فرهنگی واکسینه کند و همزمان با آن ، صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این فرهنگ را حفظ و پاسداری کنند .
اما ما تا به الآن شاهد چنین چیزی نبودیم . شاید به طور نا پیوسته شاهد کارهایی از این ارگان ها بودیم که به دلیل موازی بودن یا گاهی عقب یا جلو حرکت کردن ، این برنامه ها به جایی نرسیدند .
اما نمونه های کوچکی از کارهایی که انجام نشد یا ناقص انجام شد
وزارت آموزش و پرورش :
آشنا نبودن دانش آموز با شبهات دینی و عدم آموزش پاسخگویی به شبهات دینی در سنین پایین در مدارس که نتیجه این امر مواجه شدن دانش آموز در سنین بالاتر با هجمه زیادی از سوالات و شبهات دینی است که او را با خطر دین گریزی روبرو می کند. ( که البته قسمتی از آن به معاونت آموزشی و قسمتی هم به معاونت پرورشی مربوط می شود )
فیلمی از اردوی کودکان اسرائیلی دیدیم که با سرودهای دسته جمعی وفاداری به وطن به آنها آموخته می شد و دشمن به آنها شناسانده می شد .
چرا ما نباید این کار را کنیم ؟ چرا فقط دانش آموز باید شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را طوطی وار در ذهن خود داشته باشد و فلسفه آن را نداند ؟
و چرا نباید از همان کودکی ارادت و وفاداری به ولایت فقیه را در او دمید ؟ آیا غیر از این است که دانش آموز ابتدایی بدون هیچ غرور و ذهنیت خاصی این مهم را قبول می کند ؟
باید قبول کنیم تا به الآن جز دیکته کردن شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و بردن دانش آموز به راهپیمایی 13 آبان کار زیادی انجام نداده ایم .
و ...
در طی زمانی کوتاه :
عدم کنترل وارد شدن پوشاک نامناسب به کشور و فقط در مقطع زمانی کوتاهی سعی در جمع آوری لباس های نامناسب از فروشگاه های پوشاک که بعد از مدتی این اقدام هم کم رنگ شد .
عدم برخورد قاطع با متخلفین در امر عرضه پوشاک نامناسب .
وارد کردن چادر ملی به بازار ( که ظاهراً فقط طراحی آن ملی است نه جنس آن ) در حالی که به گفته خیلی از خانم ها این چادر نمی تواند پوشش اسلامی آنها را برآورده کند .
ابداع کردن پوشش های اسلامی و زیبا توسط طراحان داخلی ولی عدم کاربرد آنها در جامعه . ( به دلیل قیمت زیاد و نبود فرهنگ استفاده از آن )
کم بودن فروشگاه هایی که در آن لباس های مناسب و در شان یک زن مسلمان عرضه شود .
عدم تلاش برای فرهنگ سازی پوشش اسلامی و تنها اعمال برخورد با اشخاص هنجار شکن در این زمینه توسط نیروی انتظامی .
وضعیت سینما آنقدر بحرانی است که بحث آن در این قسمت نمی گنجد . ( برای مثال : بی هدف بودن ، ترویج خیلی از ناهنجاری های فرهنگی ، الگو سازی منفی برای جوانان و ... )
و ...
اما راه چاره چیست ؟
مردم چگونه فرهنگ را قبول می کنند ؟ طبیعی است که یکی از راه های آن تکرار زیاد است . این تکرار می تواند به گو نه ای باشد که برای مردم خسته کننده نباشد . یعنی دارویی که برای فرهنگمان آماده کردیم باید با روشها و راههای مختلف برای مردم مهیا کنیم .
مثال کوچکی از راه حل های موجود : برای اینکه فرهنگ پوشش مناسب را برای مردم جا بیاندازیم این هدف می تواند در غالب تصاویر هنری در بنر های موجود در خیابان ها ، پیام های کوتاه هنری در رادیو ، انیمیشن های جالب توجه در تلویزیون ، پیام های کوتاه تصویری قبل از پخش فیلم در سینما و هر جایی که مردم با آن تماس مستقیم دارند تهیه شود . طبیعی است که وزارت فرهنگ و ارشاد به تنهایی قادر به انجام این کار نیست و باید به کمک ارگان های مختلف و با فکر و به تدریج به جلو قدم بردارد تا به هدف مورد نظر نزدیک شود .
به هر حال تا به الآن معلوم نشده که منظور از وزارت (( فرهنگ )) و (( ارشاد )) (( اسلامی )) چه بوده است ؟
البته خطاب ما به این دولت نیست . حداقل کارهایی هم که در این دولت کم انجام شده در دولت های پیشین اصلاً انجام نشده و به مرور زمان این زخم کاری تر شده است .
صدا و سیما :
نمی توان کارهای انجام شده توسط صدا و سیما را نادیده گرفت .
البته گلایه های مختلفی از عملکرد صدا و سیما به گوش می رسد ولی می دانیم که سلیقه ها مختلف است و طرز فکر ها متفاوت . اما این را هم باید بپذیریم که صدا و سیما با سیاست خاصی حداقل در زمینه فرهنگ سازی پوشش اجتماعی و تا حدودی فرهنگ سازی دینی به جلو حرکت نکرده است .
نمونه هایی از این موارد که انجام نشده است :
تا به الآن تلاش زیادی جهت فرهنگ سازی و روی آورن جوانان به نماز و شناساندن فلسفه نماز انجام نشده که باعث تحول چشم گیری در جامعه شود .
بارها و بارها شاهد ساخت و پخش انیمیشن هایی در زمینه راهنمایی و رانندگی ، مصرف گاز ، مصرف آب ، پیام های بهداشتی ، مصرف سوخت و ... بوده ایم که کارهای مفید و فاخری بوده است و نمی توان تاثیر گذاری آن را نادیده گرفت اما باید قبول کنیم که در زمینه فرهنگ حجاب و پوشش اسلامی اقدامی انجام نشده . آیا نمی توان با ساخت همین نوع انیمیشن ها ( اما با هنری خاص ) پیام های دینی را به مردم جامعه منتقل کرد ؟
چرا ... می شود ولی مسئله این است که ما از زیر بار این نوع مسئولیت های حساس شانه خالی کرده ایم و همیشه این وظیفه را به ارگان موازی خود حواله داده ایم ( که فلان ارگان همکاری نمی کند ) . و این است نتیجه کارمان که در این روزها شاهد آن هستیم .
حال آیا بهتر نیست در این برهه زمانی که بیش از هر زمان دیگری دولتی پرتلاش بر سر کار آمده به فکر درمان این فرهنگ مریض باشیم ؟ و آیا جایز است این فرصت ها را باز هم به راحتی از دست دهیم ؟
فرصت هایی که شاید روزی به دست نااهلان بیافتد ؟
به راستی چرا همیشه باید با گله مندی و گوشزد های مقام معظم رهبری از خواب بیدار شویم ؟
پایان
رونوشت :
ریاست محترم سازمان صدا و سیما جناب آقای مهندس ضرغامی
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی جناب آقای صفار هرندی
وزیر محترم وزارت آموزش و پرورش جناب آقای دکتر احمدی
و دلسوزان فرهنگی کشور