سفر به شهر عشق
نمی دونم خوابم یا بیدار ...
ولی فکر کنم دارم می رم ...
همونجایی که همه ازش تعریف می کنن....
همونجایی که می گن تا نری نمی فهمی چیه ...
همونجایی که وقتی برمی گردن می گن هنوز فکر می کنم خواب دیدم ...
همونجایی که هر کی برمی گرده می گه حتماً یه بار دیگه می رم ...
همونجایی که همه آروزوشو دارن ...
دارم می رم شهر دوست ...
دارم می رم شهر یاران غریب ...
دارم می رم مکه ... مدینه ... بقیع
دارم به اتفاق همسرم می رم ... اینجوری خیلی قشنگتره
( سرود دو کبوتر ... ( گفتگوی کبوتر بقیع با کبوتر حرم امام رضا (ع)تقدیم به شما دوستان ) حتماً گوش کنید .
بچه ها حلالم کنید
منتظر گزارش تصویری و خاطرات من از این سفر زیباو معنوی باشید ...
نویسنده : سید مهدی » ساعت 1:4 عصر روز پنج شنبه 86 شهریور 8